در مورد
در فرارو بیشتر بخوانید
۲۱۰۷ مطلب
سرقت، زخمی است که بر روان قربانی به جا میماند. شاید کسی به ظاهر فقط گوشیاش را از دست داده باشد یا کیف پولی که میتواند دوباره آن را بخرد، اما اعتمادش به جهان، به آدمها، به خیابانها و حتی به خودش دیگر مثل قبل نیست. دزدها فقط قفلها را نمیشکنند؛ آنها مرزهای امنیت را در ذهن انسانها فرو میریزند. آدمها بعد از یک سرقت، دیگر مثل قبل از خانه بیرون نمیروند. دیگر شبها راحت نمیخوابند. دیگر قفلها برایشان کافی نیست. آنها با ترسی پنهان زندگی میکنند که نامی برایش نیست.
«الان بیشتر خلافکاران مسخرهام میکنند. من روزی ۷ یا ۸ ساعت تمرین میکردم تا سارقی حرفهای شوم. سرعتم را بالا ببرم و سرقت را در کمتر از ۵ ثانیه انجام میدادم اما در آخرین سرقت پایم لیز خورد و زمین خوردم. میبینید چه سوژهای دست همه دادم.»
در این ویدئو، صحنه سرقتی عجیب در شرق تهران را نشان میدهد! جایی که ۲ نوجوان ۱۴ و ۱۶ ساله با یک نقشه ساده، اما کودکانه، دست به سرقت موتورسیکلت زدند. اما پلیس کمتر از یک روز بعد، هر ۲ سارق را شناسایی و بازداشت کرد.
با لو رفتن سارق حرفه ای معروف به «خر» تلاش عوامل انتظامی برای ریشه یابی این باند بزرگ سرقت و دستگیری دیگر افراد مرتبط با آنان همچنان ادامه دارد.
در پرونده سرقت از خانههای اجارهای، هشداری فراتر از یک دزدی ساده برای جامعه وجود دارد؛ گسست اعتمادی که میان مردم وجود داشته و حس انتقام از جامعه که برآمده از نابرابریست.
دو مرد جوان با کارت شناسایی سرقتی و جعلی، روزانه خانه اجاره و اموال خانه را سرقت میکردند.
کارآگاهان پلیس آگاهی تهران بزرگ موفق شدند اعضای یک باند سرقت را که به بهانه اجارههای کوتاهمدت وارد منازل شده و دست به سرقت میزدند، شناسایی و دستگیر کنند.
سارق سنگ قبرهای بهشت زهرا بعد از دستگیری گفت: دور سنگ قبرها را میتراشیدیم و پلاستیک میکشیدیم و میبردیم. هفت فقره این سرقت را انجام دادم و هر سنگقبر را بعد از تراشیدن نوشته روی آن؛ حدود سه الی چهار میلیون میفروختم. سنگهایی را که راحتتر از جایش درمیآمد هدف سرقت قرار میدادیم و یک بار هم از قطعه هنرمندان سنگقبر یک هنرمند را سرقت کردیم.
پلیس مشهد زوجی را که با خوراندن آبمیوه آلوده به قرص، اموال مردم را سرقت میکردند، دستگیر کرد.
در همان روزهای نخست اما جز آوارگی، سرقت هم به کابوس دیگری برای ساکنان آپارتمانهای ویرانشده گشت. منطقه پس از انفجار تحت محاصره نیروهای امنیتی قرار گرفت، اما آنها پس از یک شب نگهبانی منطقه را ترک کردند. در میان همه این بیسر و سامانی، بخشی از داراییهایی که سالها با زحمت جمع کرده بودند، یکشبه از دست رفت. بخشی از پسانداز پدری یعنی حدود ۳۰ تا ۴۰ سکه، همراه با طلاهای مادر که از او به یادگار مانده بود، همگی نیست شد.
