از دست رفتن طبقه متوسط که اکثریت کشور را تشکیل میدهند، زنگ خطر بزرگی برای یک کشور محسوب میشود که متاسفانه جامعه ما با چنین معضلی مواجه شده است.
در مورد
در فرارو بیشتر بخوانید
۳۷ مطلب
از دست رفتن طبقه متوسط که اکثریت کشور را تشکیل میدهند، زنگ خطر بزرگی برای یک کشور محسوب میشود که متاسفانه جامعه ما با چنین معضلی مواجه شده است.
یکی از نکات قابل توجه این گزارش آن است که در یک دهه مورد بررسی، فاصله غیرفقرا تا خط فقر نیز به طور مرتب در حال کاهش بوده است. حتی در سالهای 1390 تا 1393 که نرخ فقر بیش از سالهای 1394 تا 1396 بوده، فاصله غیرفقرا با خط فقر بیشتر بوده است. به عبارتی فقر در سالهای اولیه مورد بررسی، بیشتر مختص گروههای بسیار پایین درآمدی بوده و گروههای بالاتر هنوز فاصله بیشتری با خط فقر داشته و از رفاه نسبی برخوردار بودند.
طبقه متوسط مصنوعی، نهایتا به ضد جامعه و ضد حکومت بدل میشود/نسل جدید به دنبال تخریب و فروپاشی و جنگ و جدال نیست/طبقه متوسط معتقد است تجربههای قبلی از حرکتهای انقلابی در ایران، نتایج نامناسبی داشته است، بنابراین از حرکت انقلابی دوباره پرهیز میکند/هر آن باید منتظر یک اتفاق بزرگ و بنیادین بمانیم/ممکن است تعطیلی یک کارخانه، برخورد با یک بانوی ایرانی، یک اعتراض صنفی و... جرقه این رخدادهای اعتراضی جدید و فراگیر باشد
غلامرضا علیزاده، دکترای اقتصاد میگوید: اگر همین روال را ادامه دهیم افراد بیشتری مخصوصا در شهرهای بزرگ به زیر خط فقر سقوط خواهند کرد. یکی از اشتباهات دولتها حفظ نکردن طبقه متوسط بود؛ طبقهای که ضربه گیر و در عین حال علامت دهنده و موتور محرک توسعه یک جامعه است. دولت این طبقه را ذلیل و علیل کرد، هم ضربه گیر و علامت دهنده را از دست داد و هم موتور محرکه رشد و توسعه اقتصادی را از کار انداخت.
بر اساس تخمینهای معیار، سهم کل درآمدی که به 10درصد طبقه بالای درآمدی جامعه تعلق میگیرد، حدود 64درصد در خاورمیانه است که در مقایسه با 37درصد در اروپای غربی، 47درصد در ایالات متحده، 55درصد در برزیل و 62درصد در آفریقای جنوبی (دو کشور اخیر اغلب به عنوان نابرابرترین کشورهای جهان شناخته میشوند)، نسبت بسیار بالایی را به خود اختصاص میدهد.
وحید شقاقی شهری استاد دانشگاه گفت: ما در حال حاضر با یک جامعه دو قطبی روبرو هستیم، از یک طرف یک اقلیت ثروتمند و از طرف دیگر اکثریت فقیر و نیازمند، این موضوع برای آینده کشور خطرناک است، در این زمینه تمام قوای کشور باید آستینها را بالا زده و اقدامات عاجلی را انجام دهند، تا طبقه متوسط احیا شده، این در حالی است که طبقه متوسط موتور محرک رشد اقتصادی کشور است و اگر چنین وضعیتی همچنان ادامه پیدا کند طبقه متوسط از لحاظ اقتصادی از بین خواهد رفت.
مشکلات تحریمی، گسترش فقر و کاهش درآمد سرانه باعث نحیفتر شدن طبقه متوسط شده است. در واقع طبقه متوسط از هر طرف تحت فشار قرار گرفته و دچار هجمههای پیاپی شده به گونهای که احساس میکند حیاتش در خطر قرار گرفته است.
شقاقی گفت: به نوعی طبقه متوسط باید در جامعه بروز و ظهور داشته باشد و به قدرت اصلی در کشور تبدیل شود، در چنین شرایطی آن جامعه دارای اقتصادی با ثبات و متعادلی است و از هرگونه گسترش فقر و نابرابری جلوگیری خواهد کرد، اما در کشور ما متاسفانه طی این سالها از این موضوع خبری نبوده، به طوری که روز به روز بر گستری فقر افزوده شده و به تبع آن نابرابریها و نارضایتیهای شدید اجتماعی به وجود آمده است.
فرسودگی و کاستهشدن از طبقه متوسط جامعه مسئلهای نیست که با یارانههای ۴۰هزارتومانی جبرانپذیر باشد. نابودی طبقه متوسط فرسودگی فرهنگی و کاهش تابآوریها را در پی دارد. فرسودهشدن طبقه متوسط تابآوری و توان مدیریتی کشور را هم دچار چالش میکند.
واقعیتِ تلخ کنونی این است که سرنوشت محتوم طبقه متوسط در موقتیبودن آن است یا به پایین میلغزد یا به طبقه بورژوازی صعود میکند. طبقه متوسط، طبقهای استیجاری است. ازهمینرو همواره با بحران هویت روبهرو است و دستاویزی است برای جناحهای سیاسی و دولتهای موجود.