آن قدیم قدیمها، ابروها را با وسمه پیوسته میکردند؛ یعنی: از این طرف ابرو تا آن طرف ابرو وسمهکاری میشد. بعدها، یعنی شصت سال پیش [حول و حوش ۱۲۸۵/ سال مشروطه] قرار شد ابروها را لنگه به لنگه وسمه بکشند و بعد وسط آن را خالی بگذارند.
در مورد
در فرارو بیشتر بخوانید
۴۸ مطلب
آن قدیم قدیمها، ابروها را با وسمه پیوسته میکردند؛ یعنی: از این طرف ابرو تا آن طرف ابرو وسمهکاری میشد. بعدها، یعنی شصت سال پیش [حول و حوش ۱۲۸۵/ سال مشروطه] قرار شد ابروها را لنگه به لنگه وسمه بکشند و بعد وسط آن را خالی بگذارند.
«آدمهای این جامعه در خلسهای از گذشته و حال ستایشگر خود هستند و از هرکه همچون آنان نیست متنفرند. در این محوریت «من» است که نفرت در جامعه نهادینه خواهد شد. جامعهای که از انقلاب بیزار است، اما از نوستالژی، انتظاری انقلابی دارد. هیچ گذشتهای بیکموکاست احیا نخواهد شد و این غایتگرایی نافرجام به خشم وعصبیت ایدئولوژیک منتهی خواهد شد.»
استاد تاریخ سیاسی در موسسه مطالعات دین و اقتصاد گفت: «در جریان روشنفکری مان، خصوصا در یکی دو دهه اخیر، با یک اختلاف عمیق روبرو هستیم؛ اینکه مبدا تحولات ایران مدرن، انقلاب مشروطه است یا تغییر سلطنت از قاجار به پهلوی. این بحثها، فارغ از نیت افراد، نتایج متفاوتی برای آینده ایران به دنبال دارند. اگر شما مبدا تحولات ایران مدرن و ایجاد دولت مدرن را سال ۱۳۰۴ و تغییر سلطنت بدانید، نسخهای خاص برای آینده ایران تجویز خواهید کرد. اما اگر این مبدا را انقلاب مشروطه بدانید، به نسخهای کاملا متفاوت خواهید رس…
«تهران امروز نه شهر زیبایی است، نه هوای خوبی دارد، نه آب و برق پایداری دارد و نه از نظر زیرساختها و سرانهها شرایط یک زندگی باکیفیت شهری را فراهم میکند و محیط امنی هم ندارد. اما موضوعی که باعث میشود ما همچنان به تهران تعلقخاطر داشته باشیم و به آن افتخار کنیم، رسوبگذاری دورههای تاریخی در این شهر است.»
ما نیازمند اولویتبخشی به فهم فراغتی و ضیافتی از امر سیاسی هستیم. قطع نظر از اینکه سه بازیگر بر حسب سه نیاز ناسازوار در ایران وجود دارند، خوب است اصل را بر این قرار دهند که موجودیت یکدیگر را بهرسمیت بشناسند. کنار یکدیگر بنشینند.
احمد کسروی با استناد به نامه محمد طباطبایی درباره مشروطه میگوید: این عالِم بهتر از دیگران معنی مشروطه را فهمیده است. ایده ایران در دوره مشروطه در این نامه کاملا پیداست و جرات و شجاعت طباطبایی در بیان بیپرده حقایق ستودنی است. شاید بتوان گفت که چکیده جنبش مشروطه از دیدگاه نظری و عملی در این نامه جلوه یافته است.
هر حکومتی برای آنکه مدرن باشد، باید مشروطه شود و هر مشروطهای برای تحقق باید ملی باشد. در چنین مشروطهای هر پدیداری نیز باید در وهله نخست متصف باشد به صفت ملی؛ از دولت ملی تا دین ملی.
امروز ما در وضعی هستیم که در بافتار شکاف میان دولت و ملت، مفهوم دولتملت ایرانی هنوز انتزاعی است. آنچه در مشروطهخواهی آغاز شد، پروژهای برای ساختن راستین این دولتملت بود؛ ساختن سیاستی بر پایه رضایت، قانون و مشارکت، نه براساس قدرت و سرکوب.
این عکس در سال ۱۹۰۶ میلادی همزمان با مقطع مشروطه از آرامگاه حافظ گرفته شده است.
این تصویر متعلق بهتحصن مشروطه خواهان در سفارت عثمانی است. ۲۶ ذیقعده ۱۳۲۶ قمری به عنوان تاریخ عکس ذکر شده است.