«به نظر من حاکمیت از زمان انتخابات ریاست جمهوری چهاردهم در حال حرکت به سمتی است که تندروها و تفکرات تندورها را اندک اندک از حوزه تصمیمسازی و تصمیمگیری حذف کند و ما داریم وارد یک صفحه و فصل جدید در حکمرانی جمهوری اسلامی میشویم.»
در مورد
در فرارو بیشتر بخوانید
۲۴۷ مطلب
«به نظر من حاکمیت از زمان انتخابات ریاست جمهوری چهاردهم در حال حرکت به سمتی است که تندروها و تفکرات تندورها را اندک اندک از حوزه تصمیمسازی و تصمیمگیری حذف کند و ما داریم وارد یک صفحه و فصل جدید در حکمرانی جمهوری اسلامی میشویم.»
«تورم محصول افزایش هزینهها و کاهش درآمد است. مردم اگر دچار این بلای خانمانبرانداز و عدم توازن هزینه و درآمد شوند، ناچار یا باید از مخارج خود بزنند یا بیشتر کار کنند یا دزدی کنند. دولتها از طریق قانونی شبیه راه سوم را میروند و پول بدون پشتوانه چاپ میکنند و این در واقع برداشت از جیب مردم است. »
راهبردیترین اشتباه دبیرکل جبهه پایداری انقلاب اسلامی و جریان فکری او، این است که تصور میکنند امکان اشتباه ندارند. نکته جالب توجه این که در اعتقادات و آموزههای دینی ما، تنها معصومین از اشتباه و خطا مبرا هستند.
سابقه این اظهارات به قدری زیاد است که در زمان طرح لایحه جنجالی اخیر برای مقابله انتشار اخبار و ادعاهای خلاف واقع، یکی از واکنشهای طنز این بود که نمایندگان مجلس هم با قانون درگیر میشوند. گاهی نحوه نشستن یک نماینده، یا حتی ورزش کردن او در صحن میتواند سوژهای عجیب باشد. مثلاً مسعود پزشکیان یکی از افرادی بود که دوران مجلس در صحن ورزش میکرد. گریه یک نماینده عضو پایداری در زمان تصویب برجام، درگیری فیزیکی موقع استیضاح یک وزیر، ادعای بزرگ یا گمراهکننده، قاب کردن عکس قالیباف پشت سکان هواپیما در…
وقتی چنین چارچوبی وجود نداشته باشد و برنامههای نادرست پیش میرود، کشور با معضل روبرو و درگیر نوعی قمار سیاسی میشود. به این معنا که هدفی را برای خود تعریف کرده که توان رسیدن به آن را نداشته یا به خاطر دستیابی به آن دیگر حوزههای توانش تحلیل رفته است. در نهایت به نقطهای میرسد که یا از آن عبور میکند یا با چالشهای جدی تا حد تهدید روبرو میشود.
صالحی در ارائه بعضی بحثها محتاط است اما با توجه به فضاسازیهای مجدد جریان تندرو با محوریت سعید جلیلی، صحبتهای نسبتاً صریحتری به خصوص درباره کارشکنیها مطرح کرده که به مرور توسط یک کانال تلگرامی منتشر میشود.
«این نگاه ریشه همه بحرانهای ایران در سیاست خارجی است. نگاهی که گمان میکند دیپلماسی باید در خدمت میدان و دست به سینه آن بایستد. درحالیکه اینها در طول هم نیستند؛ بلکه همه آنها در کنار و در عرض یکدیگرند و با اقتصاد و رسانه و سیاست داخلی و فرهنگ، همگی اجزای همسنگ و برابر یک پدیده به نام حاکمیت و قدرت ملی را تشکیل میدهند.»
این جریان تلاش زیادی میکند که تعریفی از یک تمدن ایجاد شده در ایران پس از انقلاب ارائه دهد. به همین دلیل هم معمولاً در صحبتهایشان از برخورد تمدنی غرب و ایران صحبت میکنند. اما تلاشهایشان برای تعریف این تمدن همواره عقیم است. این تمدن چیست که کشور و مردم آن را در اولویتهای بعدی قرار میدهد و صرفاً به دنبال اهدافی فرامرزی میرود؟
این آقاسعید چیست و کیست که کلید همه مشکلاتمان در جیب کت جادویی اوست؟ احتمالاً فقط خدا میداند. ولی یک چیز مشخص است. آقاسعید را خوب میشناسیم و صابون خودش، داداشش، مشاورانش، اعوان و انصارش و دولت سایهاش به تن این مملکت خورده. همین الان هم میخورد.
فعال سیاسی اصلاحطلب گفت: «بهنظرم به نیروهای میدانی ابلاغ شده که با مردم مهربان باشند و شهروندان را اذیت نکنند. مشکل اصلی اما قبل از اینکه تصمیمگیران باشند، آن پایگاه اجتماعی است که تصمیمگیران تاکنون بر آنها تکیه داشتهاند. تصور میکنند هر تغییر و اصلاحی منجر به منزوی شدن و از دست رفتن موقعیتشان میشود. از آنجایی که خود را صاحب اقتدار میدانند، به هر نقطهای که لازم ببینند، فشار میآورند.»