«من عاشق همسرم بودم و خیلی دوستش داشتم. هرچند این اواخر دچار اختلافاتی با یکدیگر شده بودیم، اما من زندگیمان را دوست داشتم. او همیشه مرا تحقیر میکرد. به میوه خریدنم، لوازم خانه خریدن و کارکردنم ایراد میگرفت و سرزنشم میکرد، اما برای من همهچیز از روز سیزدهم فروردین شروع شد، چون غرور من در جمع خانوادگی شکسته شد.»