من ترسِ محاصره و بمبارانشدن محل زندگی ام را می شناسم با این حال، هیچوقت شهر غزه را ترک نخواهم کرد. من مرگ تدریجی تحمیلی که ناشی از آوارگی اجباری است را نمی پذیرم.
۸۷۲ مطلب
من ترسِ محاصره و بمبارانشدن محل زندگی ام را می شناسم با این حال، هیچوقت شهر غزه را ترک نخواهم کرد. من مرگ تدریجی تحمیلی که ناشی از آوارگی اجباری است را نمی پذیرم.
دونالد ترامپ در سازمان ملل با لحنی خوشبینانه از «توافقی در دست» برای پایان جنگ دوسالهٔ غزه سخن گفت و حتی بررسی انتصاب تونی بلر را برای نظارت بر ادارهٔ غزه پس از جنگ در دستور دارد. همزمان، استیو ویتکاف طرح سهمحوری آمریکا را تشریح کرد: آزادی بیقیدوشرط همهٔ گروگانهای اسرائیلی توسط حماس، توقف حملات جدید اسرائیل به قطر و آغاز گفتوگوی جدی اسرائیل و فلسطینیان. با اینحال نتانیاهو هیچ نشانهای از عقبنشینی نشان نمیدهد و تالار خالی سخنرانی او نماد انزوای فزایندهٔ اسرائیل است.
موج خشم جهانی علیه رفتارهای اسرائیل در غزه به اوج رسیده و برخی دولتهای غربی به شناسایی رسمی فلسطین روی آوردهاند، در حالیکه حمله اسرائیل به قطر نگرانی عمیق دولتهای عربی را برانگیخته است. این رخداد چشمانداز توافقهای تازه عادیسازی روابط عربی-اسرائیلی را کمرنگ کرده و حتی امکان عقبنشینی برخی امضاکنندگان توافقنامههای ابراهیم را بالا برده است. حمله به قطر تردیدها نسبت به تضمینهای امنیتی آمریکا را تشدید کرده و واشنگتن را وادار میکند نقش و منافع خود را در خاورمیانه و پیوندش با تلآویو…
زندگی یوسف ابو عمیره، مرد ۲۹ ساله فلسطینی که بدون دست و پا به دنیا آمده، پس از آغاز جنگ غزه بهشدت تغییر کرده است. او میگوید: «قبل از جنگ مستقل بودم و خودم بالا و پایین میرفتم، حالا اما وابسته به دیگران هستم.» با وجود این چالشها، او همچنان به غذارسانی به نیازمندان ادامه میدهد.
این گزارش با مرور اظهارات تام باراک و سیاستهای اسرائیل پس از ۷ اکتبر ۲۰۲۳، نشان میدهد تلآویو با اتکای به حمایت بیقید و شرط آمریکا، مرزهای سنتی را بیاعتبار کرده و راهبردی هژمونیک برای سلطه سرزمینی و نظامی در غزه، لبنان و سوریه دنبال میکند. از «دکترین فردای جنگ» نتانیاهو تا الهام از «طرح ینون» و سیاست «پیرامونی» بنگوریون، هدف تضعیف و تجزیه کشورهای عربی، ایجاد مناطق حائل و بهرهگیری از اقلیتهاست.
حمله هوایی اسرائیل به دوحه در ۹ سپتامبر، نقطه عطفی در تنشهای خلیج فارس بود که هم قواعد نانوشته امنیتی منطقه را شکست و هم قطر را از جایگاه میانجی خارج کرد. این اقدام، اسرائیل را در نگاه کشورهای عربی به «تهدید مستقیم» تبدیل ساخت و شورای همکاری خلیج فارس را به سمت فعالسازی سازوکار دفاع مشترک کشاند. در پی آن، پیمانهای دفاعی تازه با آمریکا و پاکستان شکل گرفت و اجماعی کمسابقه در جهان عرب علیه تلآویو پدید آمد؛ اجماعی که آینده توافقات ابراهیم و نظم منطقه را مبهم کرده است.
جنگ غزه، اسرائیل را بیش از هر زمان دیگر در انزوای بینالمللی قرار داده و تنها تکیهگاه اصلی آن ایالات متحده است؛ اما حتی این اتحاد نیز با ترکهای عمیق روبهرو شده است. کاهش حمایت افکار عمومی آمریکا، بهویژه در میان جوانان، دموکراتها و حتی بخشهایی از جمهوریخواهان، نشانهای از تغییراتی برگشتناپذیر است. ریشه این شکاف هم در فاصله ارزشها و هم در تردید نسبت به منافع مشترک نهفته است.
بریتانیا، کانادا و استرالیا در اقدامی همسو با فرانسه و در تعارض با مواضع آمریکا، کشور فلسطین را به رسمیت شناختند. شناسایی، عضویت کامل فلسطین در سازمان ملل را تضمین نمیکند چون واشنگتن میتواند وتو کند. تحلیلگران اثر فوری را نمادین میدانند مگر با اهرمهایی چون محدودیت فروش سلاح. فلسطینیان استقبال کردند اما هشدار دادند غزه همچنان میسوزد و اقدام کافی نیست.
«اسرائیل به صورت عامدانه اجازه ورود کامیون های حامل کمک های بشردوستانه را به نوار غزه نمی دهد اما به برخی کامیون های تجاری که به دنبال فروش مواد غذایی با قیمت های نجومی به مردم غزه هستند اجازه میدهد تا وارد این منطقه شوند. اسرائیل با این تاکتیک هم به دنبال گولزدن افکار عمومی جهان است و هم می خواهد وانمود کند که در غزه قحطی نیست. این در حالی است که مردم غزه در وضعیتی نیستند که برای یک کیسه آرد تا 75 دلار پول بدهند!»
اتحادیه اروپا پس از دو سال جنگ غزه، سرانجام بستهای از تحریمها علیه وزیران افراطی اسرائیل، شهرکنشینان خشونتطلب و تعلیق امتیازات تجاری تصویب کرد. این اقدام که اورسولا فوندرلاین آن را همسو با راهحل دوکشوری دانست، فشار اقتصادی واقعی بر اسرائیل وارد میکند. بااینحال، منتقدان این بسته را دیرهنگام و ناقص میدانند؛ چراکه ممنوعیت تجارت با شهرکها و توقف فروش سلاح را شامل نمیشود. این رویکرد، اتحادیه اروپا را میان تعهدات حقوقی و منافع سیاسی سرگردان کرده است.