ترنج موبایل
کد خبر: ۹۳۲۹۳۰

همه وزرای پزشکیان در قایق دولت پارو نمی‌زنند/ کسی هم سکان هدایت قایق را در دست ندارد

همه وزرای پزشکیان در قایق دولت پارو نمی‌زنند/ کسی هم سکان هدایت قایق را در دست ندارد

وزرای دولت هر کدام برداشتی متفاوت از مسیر دارند. یکی در یک وزارتخانه به سمت چپ پارو می‌زند تا به ساحل عدالت توزیعی برسد، دیگری در وزارتخانه‌اش به سمت راست پارو می‌زند تا بازار را به جایگاه خود در شاخص‌گذاری و تعیین قیمت برساند.

تبلیغات
تبلیغات

امید محدث در هم‌میهن نوشت: در ایام قدیم که قایق‌ها موتوری نبودند و نیروی محرک قایق‌ها، پارو زدن بود، یک نفر بود که سرنوشت و مسیر حرکت قایق را تعیین می‌کرد؛ کسی که یونانی‌ها به او «کلوئستوس» می‌گفتند. کلوئستوس همان کسی بود که می‌رفت نوک قایق می‌ایستاد، با چوبی در دست روی طبل می‌کوبید یا اینکه ترانه‌ای محلی را با ریتم مخصوص می‌خواند. 

کلوئستوس با اینکه اصلاً پارو نمی‌زد، اما همیشه مهم‌ترین فرد قایق بود. وظیفه‌اش این بود که ریتم، جهت و سرعت سایر پاروزن‌ها را در جهت حرکت قایق تنظیم کند. اگر او نبود، پاروزن‌ها هر کدام به سمتی می‌رفتند، قایق یا جلو نمی‌رفت یا دور خودش می‌چرخید. کلوئستوس بود که گاهی با خواندن ترانه، گاهی با طبل زدن و گاهی با رقصیدن، ریتم و سرعت پاروزن‌ها برای رسیدن به هدف مشخص و تک‌تک پاروزن‌ها را با یکدیگر تنظیم می‌کرد. 

همه پاروزن‌ها می‌دانستند که باید به حرف کلوئستوس گوش دهند و اوست که در قایق همه چیز را تعیین می‌کند. این روزها که اخبار را مرور می‌کنم و گاهی مصاحبه‌های اعضای کابینه دولت را می‌خوانم احساس می‌کنم که پاروزن‌ها (وزرا) هر کدام برای خودشان، آنطور که دلشان می‌خواهد پارو می‌زنند. 

وزرای دولت هر کدام برداشتی متفاوت از مسیر دارند. از همان ابتدا معلوم بود که برخی اعضای کابینه نه به مسیر مشترک، بلکه به پروژه‌ها و دیدگاه‌های شخصی‌شان متعهدند. یکی در یک وزارتخانه به سمت چپ پارو می‌زند تا به ساحل عدالت توزیعی برسد، دیگری در وزارتخانه‌اش به سمت راست پارو می‌زند تا بازار را به جایگاه خود در شاخص‌گذاری و تعیین قیمت برساند. 

نمونه بارز دیگر آن، رأی چند وزیر دولت در شورای عالی فضای مجازی بود؛ جایی که باید پشت وعده رفع فیلترینگ – اصلی‌ترین تعهد پزشکیان به جامعه – می‌ایستادند، اما برعکس، با مخالفان نظر دولت و رئیس‌جمهور هم‌نظر شدند و در همسویی با مخالفان دولت رای دادند. یعنی در لحظه‌ای که باید همه پاروها هم‌جهت می‌شد، بخشی از کابینه عملاً قایق را به سمت مخالف کشید، بی‌هیچ هزینه و بی‌هیچ تذکر. 

از سوی دیگر درگیری‌های درون دولت هم کم نیست. اختلافات علنی میان وزیر نفت و وزیر نیرو ماه‌هاست سیاست انرژی کشور را مختل کرده؛ یک طرف دیگری را مقصر خاموشی‌ها می‌داند، طرف مقابل سیاست‌های او را عامل بحران معرفی می‌کند. 

در همین حال، بانک مرکزی و وزارت اقتصاد نیز هرکدام نسخه جداگانه‌ای برای اقتصاد دارند؛ یکی به کنترل شدید نقدینگی اصرار دارد، دیگری به تحریک تولید از مسیرهای انبساطی. بازار پیام‌های متناقض در می‌گیرد و سردرگمی عمیق‌تر می‌شود. معاون اول رئیس‌جمهور یک طرف نشسته، معاون اجرایی رئیس‌جمهور طرف دیگر و هرکدام به سمت خودشان پارو می‌زنند. 

در این میان کلوئستوس کجاست؟ کسی نمی‌داند، یا نمی‌تواند یا نمی‌خواهد سرنوشت قایق دولت را به دست بگیرد. واقعیت این است که مشکل فقط ناهماهنگی نیست؛ بحران دیگر، سرنوشت ایده «وفاق» در دولت است. پزشکیان می‌خواست از وفاق به‌عنوان یک راهبرد برای ایجاد ثبات، کاهش تعارضات و ساختن اجماع ملی و توافق‌سازی استفاده کند. اما وقتی تعریفی روشن از منافع ملی، جایگاه مردم و خطوط قرمز سیاست وجود نداشته باشد، وفاق از یک مفهوم کلان، تبدیل می‌شود به یک تاکتیک کوتاه‌مدت سیاسی. 

چیزی که امروز ناظران بیرونی شاهد آن هستند محصول همین دیدگاه در وفاق است. برخی وزرایی که در آستانه استیضاح‌اند، با پنهان شدن پشت ایده «وفاق» در حال بخشش صندلی‌ها و امتیازدهی پشت‌پرده‌اند تا جایشان روی صندلی وزارت محکم شود.

این دیگر وفاق نیست؛ این همان معامله‌گری ناپایدار سیاسی است؛ وفاقی که باید ابزار دولت برای توافق‌سازی ملی باشد، اکنون ابزار برخی وزرا برای چانه‌زنی شخصی شده است. سقوط یک ایده بلندمرتبه به سطح بده‌بستان سیاسی، خود نشانه فقدان هماهنگی و نظم در دولت است. 

در سیاست، فرماندهی لازم است؛ کسی که سوت را بزند و بگوید: «این مسیر دولت است؛ این جهت کابینه است؛ هرکس برخلاف آن پارو بزند، باید از قایق پیاده شود.» اما این صدایی است که در دولت فعلی شنیده نمی‌شود. در دولت فعلی شما حتی اگر وزیری باشی که عملکرد مبهم و ضعیفت باعث نارضایتی جامعه هدف و سوءمدیریت‌هایت باعث ایجاد فساد و ناکارآمدی مضاعف شده باشد، می‌توانی بدون نگرانی به کارت ادامه دهی؛ چراکه کلوئستوس معتقد است با هرکس که حرف همکاری زده، پای حرفش می‌ماند. چراکه حرف مرد یکی است، حتی اگر اشتباه باشد! 

مشکل دولت نه کمبود نیروست و نه نبود برنامه. مشکل این است که وزرا خود را پاروزن این قایق نمی‌دانند و هیچ‌کس نیست که ریتم واحد را برای پاروزن‌ها دیکته کند. پزشکیان اگر می‌خواهد قایقش در مسیر درست حرکت کند، باید بپذیرد که کلوئستوس این قایق است و الزامات و بایسته‌های نقش را به خوبی ایفا کند؛ یعنی نقش فرماندهی، تعیین جهت واحد، پاسخگوکردن وزرا و بازتعریف وفاق از ابزار معامله‌گری به سازوکار توافق‌سازی ملی. بدون این‌ها، قایق همچنان در آب می‌ماند و هر روز بیشتر از جهت اصلی دور می‌شود. حتی اگر از دست کسانی که در قایق نشسته‌اند و کف قایق را سوراخ می‌کنند، جان سالم به در ببرد! 

نگرانی دیگر این است که در فقدان فرماندهی مقتدر در قایق، پاروزن‌ها با صدای طبل کلوئستوس در قایقی دیگر که در سایه جا خوش کرده، خود را هماهنگ کنند و با ریتم صدای طبل او پارو بزنند.

 

تبلیغات
تبلیغات
ارسال نظرات
تبلیغات
تبلیغات
خط داغ
تبلیغات
تبلیغات